چهارشنبه گذشته عجب خوش گذشت با سعید، مرتضی، صادق(یه تخته کم داشت) و قوچو(بسیجی) تووی طرح ترافیک تووی یک گروه با هم بودیم تکه کلامهای صادق مارو از خنده روده بر کرد{من یه منی بوسی بگیرم} {برا خندیدن دهانشو مثل چغوک زردوها باز می گذاشت} این اولین روزی بود که تووی عمرم برا بسیج البته به اسم بسیج کار کردم.(نوشته شده در یکشنبه13/2/88 در ساعت 00:30).
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر